Thursday, December 18, 2008

نيمه ي پُر و اين حرفا!
 
تا يه ماه ديگه يه عالمه كار دارم :(
اونقدر زياد كه از نوشتنشون رو كاغذ وحشت مي كنم. قبول كه تنبلي هم كم نمي كنم! :( تا يه جاي كارم گير مي كنه دو تا فرندز خودمو مهمون مي كنم كه خداي نكرده غصه مُصه نخورم! ;)
اين فرندز ها هم يه چيزي مثل "آن شرلي" هاي يواشكي شب هاي امتحان شده. اون موقع كه راهنمايي بودم.
.
با همه ي اينا، الان يه گلدون شيشه اي بلند روي ميز اتاقمه كه 4 شاخه نرگس به ديواره هاش تكيه داده و عطرش اتاقمو پر كرده، يه دوست خوب برنامه ش با من جور شده كه دو سه روز در هفته بريم ورزش (يوهو! دارم از بي تحركي خفه ميشم!)، اون آزمايشگاه كه قراره تا يه مدتي زياد توش باشم جوِ دوست داشتني اي داره، سرما خوردگيم اَت لَست خوب شده ;) ، هنوز يه كوه طلبكارم (هي هي!)، و با اينكه تو اين هير و وير(!) دلم برف بازي مي خواد ولي دارم فكر مي كنم اگه زمستون امسالم مثل پارسال باشه بهتره برف بازيمو عقب بندازم كه اونقدر زود سرما دلمو نزنه و بتونم تا آخر زمستون دووم بيارم! :) (حالا اگه بخواين الانم منو ببرين برف بازي، رد نمي كنم! :-" )
.
اينكه تونستم اين همه چيز خوب پيدا كنم ايول داره ها! تازه همه شم نگفتم! :پي


نسیم

 
|
........................................................................................

Home