Tuesday, February 19, 2008

بکارت زمین، زلالی هوا، قدم هایی که هرچه بالاتر می روم سبکتر می شوند، نفس هایی که عمیق تر می شوند، زندگی که ساده تر می شود، غم هایم که کم رنگ می شوند، نگاهی که رو به بالا می رود، گونه ای که بر افروخته می شود و چشمانی که برق می زنند، لبخند محوی که همه ی صورتم را می پوشاند، رضایتی که وجودم را پر می کند، و ساده می شوم، رها می شوم، وحشی می شوم! بار روزها که از دوشم پرواز می کند و حسِ دوباره، شروع، سرِخط که لبریزم می کند...
اینهاست و خیلی های دیگر که کوه، هدیه ام می دهد هر بار، و شیفته تر از پیشم می کند...



نسیم

 
|
........................................................................................

Home