Wednesday, September 03, 2008

تفاوت های آدما همیشه جذاب بوده برام... اینکه با آدمهای متفاوت برخورد داشته باشم هم! برای همین دوستی های جدید همیشه هیجان انگیز و دوست داشتنی اند به نظرم...
ولی کنار اومدن با آدمی که فرق داره باهات -مثل همه ی چیزایی که در موردشون کلی تئوری های به نظر خدشه ناپذیر داریم و وقتی واقعی میشن اونقدر با فکرمون متفاوتن که مجبوریم همه ی تئوری ها رو دور بریزیم، یا خیلی تغییرشون بدیم تا با شرایط موجود منطبق شن- خیلی سخت تر از اونیه که فکر می کردم.
همیشه حق خودم می دونستم که آدمی باشم که دوست دارم و مطمئن بودم که این حق رو برای همه ی آدمای دیگه هم قائلم... ولی امروز دیدم دلم می خواد مراعات کنم و مراعات بشم... دوست دارم تغییرات کوچیکی رو ببینم که "به خاطر منه". این با اون قبول کردن وکنار اومدن که همیشه فکر می کردم بهش معتقدم، تناقض داشت. (می دونم که اینم تناقض منطق و حسه، نه تناقضی تو وجود من)
.
به هر حال، تازه فهمیدم که کنار اومدن واقعی از حرفش (بخون ادعاش!) خیلی سخت تره... و نمی دونم که آدما چطور این کارو می کنن، وقتی زندگی هاشون اورلپ داره! (یعنی نمیشه کاری به کار هم نداشته باشن)



نسیم

 
|
........................................................................................

Home