Tuesday, August 08, 2006

گرد و خاک
 
گاهی دلم می خواد یه کاری بکنم، یه حرفی بزنم، یه سری گرد و خاک رو فوت کنم، ولی همیشه دلیلی هست برای سکوت، برای سکون، برای "تماشا"ی خاکی که هر روز از پنجره های باز ، به همراه آفتاب و بارون و طراوت و هوای تازه میاد تو و همه چیزو می پوشونه! همیشه دلیلی هست برای اشک، برای لبخند، برای زنده موندن! زنده موندن میون پنجره های باز و نسیم و بارون و خاک!
امروز دلم می خواست کاری بکنم، حرفی بزنم، و یه سری گرد و خاک رو فوت کنم... ولی همیشه دلیلی هست...
...................................................
پ.ن: روز مرد، روز پدر رو به بابا جون خودم و تمام بابا های واقعی و الکی (چشمک!) و همه ی مردا تبریک میگم! :)


نسیم

 
|
........................................................................................

Home