Thursday, June 23, 2005

دهکده ی جهانی!!
 
دیروز یه سری اتفاقات با مزه افتاد... صبح، با خوشحالی هر چه تمام تر از خواب بیدار شدم و تصمیم گرفتم جلوی باد خنک کولر ( که تو دانشگاه هیچ خبری ازش نیست!) به امر خطیر درس خوندن مشغول شم!! ولی یادم افتاد که برای گرفتن کارت دانشجویی المثنی فقط همون دیروزو وقت دارم و باید برم حراست!:((( کلی تیریپ بچه مثبت زدم و بعد از اینکه 5 تومن ریختم به حساب (باید می گفتم چون خیلی زور داشت!!! ) رفتم دانشگاه ... قسمت جالبش اینجاست که من درطول روز، از کل بچه های کلاس فقط جوانه و ایمن رو دیدم ولی ظاهرا" کل بچه ها منو رؤیت کردن :)) زیارت قبول! (چشمک!) جوانه که تعریف می کرد، از خنده رو زمین پخش شده بودم!! :
"مریم گفته که حوالی ساعت 2:30 تو رو اطراف گروه دیده!! توسط علی هم دیده شدی!" :))
علی ،علی، مجید، (خش خش خش) ... نسیم دیده شد، تمام!!!
از مجید به کلیه ی پایگاه های خبری.... :))
با اینکه بدجوری کم آوردم ، حس آدم مهم بودن تو یه دهکده ی جهانی کشته منو!!! :)))))))))))))))))


نسیم

 
|
........................................................................................

Home